زندگی مانند قهوه

نظرات 1



"رزا" و دوستان دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابقشان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.

ادامه داستان در ادامه مطلب

آن ها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آن ها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجو ها خواست برای خود قهوه بریزند.

روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت. شیشه ای، پلاستیکی، چینی، بلور و لیوان های دیگر.

وقتی همه ی دانشجو ها قهوه هایشان را ریخته بودند و هر یک لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت:

"بچه ها ببینید، همه ی شما لیوان های ظریف و زیبا را انتخاب کردید و الان فقط لیوان های بد شکل و ارزان قیمت روی میز مانده اند."

دانشجو ها که از حرف استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند و استاد حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد:

"در حقیقت چیزی که شما واقعا می خواستید قهوه بود، نه لیوان! اما لیوان های زیبا را انتخاب کردید و در عین حال نگاهتان به لیوان های دیگر هم بود!

زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می کنند، اما کیفیت آن را تغییر نخواهند داد.

البته لیوان های متفاوت در علاقه ی شما به نوشیدن قهوه تأثیر خواهند گذاشت، اما اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیز های با ارزشی مانند کیفیت قهوه را فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن را هم از دست خواهید داد. پس از حالا نگاهتان را از لیوان بردارید و در حالی که چشم هایتان را بسته اید از نوشیدن قهوه لذت ببرید.

دوستان عزیز امیدوارم که این مطلب مورد پسندتان باشد